سناریو بی تی اس

وقتی رو پاشون میشینی و لباشون و بوس می کنی

ا.ت: ماچ 💋

جین : به به بچه در انتظاره
ا.ت: جججیییننننننن
جین: به راحتی آب خوردن گوه خوردم

نامجون: ا.ت جان عزیزم وسط کتاب عاشقونه؟

ا.ت: بعله
نامجون : پاشو بیا تو اتاق کارت دارم
ا.ت: چشم😊


یونگی : به به عزیزم ا.ت یه چیزی دلت می خوادااا

ا.ت : آره می خواد
یونگی: بلند شو بریم که کارت دارم

ا.ت:😁(ذهن ا.ت: 🥳🥳 بچههه 🥳🥳)


جیهوپ : کاری داشتید
ا.ت: بچه
جیهوپ :چی ؟ جان؟
ا.ت : بچه میوخوام
جیهوپ : پس بدو تو اتاق تا بیام
ا.ت : به روی چشم
جیهوپ: بلا به دور سانشاین قشنگم



جیمن : اهم اهم

ا.ت: بیب بیب. بیب بیب. الفررررااااارررررر


تهیونگ : یونتان خواهر برادر می خوای ؟

یونتان هاپ هاپ ( آره آره
ا.ت : یاااااا بسم الله گونه‌های خوردم فرااررر
یونتان : هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ هاپ (تازه دوتاشون می خوام هم خواهر هم برادر )

ا.ت : یونتاااااااااااننننننننننننن

تهیونگ پشت سرت ا.ت بود ا.ت هم وایساد بود سر یونتان داد می زد که یهو ا.ت رو بلند کرد

تهیونگ: سر بچه ی من داد نزن بیا بریم
ا.ت: چشممم😁
تهیونگ : بی بلا بیبی


جونگ کوک : از وقتی اینکارو کردی تا دو روز بعد پیداتون نشد بعدش چهار روز بعدشم رفتین آزمایش دادی دوازده قلو بار دار بودی